فرازمند: اوباما، مهربانترین رئیسجمهوری آمریکا با عربستان بود
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری آنا به نقل از روزنامه اعتماد، محمد فرازمند در نشستی که به همت گروه علوم سیاسی خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد، به بررسی تغییرات ژئوپولتیک خلیج فارس با تمرکز بر ادراک رفتار عربستان سعودی پرداخت.
وی با اشاره به اینکه منطقه خلیج فارس و در سطح گستردهتر، خاورمیانه در حال حاضر ویژگیهایی دارد، به بیان این ویژگیها پرداخت و گفت: «در این منطقه تحولات به سرعت اتفاق میافتد و شاید سرعت تحولات در دوره حاضر قابل مقایسه با دورانهای پیشین نباشد.»
فرازمند ادامه داد: «قطببندیهای سنتی در حال فروپاشی هستند. اگر مبدا تحولات ژئوپولتیک مهم را سال ٢٠٠٣ و فروپاشی دولت عراق و جایگزینی دولت و ساختار سیاسی دیگری فرض کنیم و نگاهی بیندازیم به قطببندیهای موجود، متوجه میشویم که با خلیجفارس و خاورمیانه جدیدی روبه رو هستیم. عراق به عنوان دروازه شرقی جهان عرب فروپاشید و دولتمردان جدید عراق نه تنها علاقهای به بازی در مختصات قبلی به عنوان اهرم قدرت جهان عرب و وزنه موازنه بخش ندارند که روابط دوستانهای با ایران بنا کردهاند.»
مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه با بیان اینکه امروز در منطقه خلیج فارس تعداد بازیگران موثر افزایش پیدا کرده است، عنوان کرد: «حتی کشورهای کوچک در خاورمیانه و خلیج فارس امکان بازیگری پیدا کردهاند. کشورهایی مانند امارات و قطر در دوره اخیر وارد بازیهای بزرگ شدند و در ائتلافهای بینالمللی و همچنین در جنگها شرکت میکنند. حتی در مورد کشور دوردستی مانند لیبی، امارات و قطر نیرو اعزام میکنند و سعی دارند در این منازعات شرکت کنند.»
فرازمند تصریح کرد: «هیچ بازیگری چه بازیگران بزرگ و چه بازیگران متوسط و کوچک، به تنهایی قادر نبوده و نیستند یک فرایند را از آغاز تا انجام پیش ببرند. در یک دهه اخیر هیچ تحولی در منطقه نیست که توسط یک بازیگر ولو ابرقدرت از ابتدا تا پایان هدایت و مدیریت شده باشد.»
وی با بیان اینکه ظهور بازیگران غیردولتی در خلیج فارس مساله دیگری است که باید به آن پرداخته شود، افزود: «امروزه نیروهایی مانند داعش، القاعده، اخوانالمسلمین و جامعه مدنی در تحولات منطقه نقش ایفا میکنند.»
این دیپلمات کشورمان با اشاره به اینکه بیثباتی به شکل بیسابقهای گسترش پیدا کرده است، اظهار داشت: «چندین کشور منطقه دچار بیثباتی هستند و برای برخی از این کشورها نمیتوان در آینده نزدیک شانسی برای ثبات در نظر گرفت.»
فرازمند ادامه داد: «در چنین اوضاع و احوالی جای خوشبختی است که مساله اصلی مربوط به ایران که پرونده هستهای بود از طریق گفتوگو حل شد. یکی از ویژگیهای برجام این است که پرونده هستهای تنها موردی است که در دو دهه اخیر از طریق مذاکره و راهحلهای مسالمتجویانه به فرجام رسیده است.»
عربستان در محور ادبیات انتقادی جهان قرار گرفت
وی با طرح این سوال که در حال حاضر مهمترین مساله یا مشکل خلیج فارس چیست؟ گفت: «منظور از مساله، problem است. از دید دنیا آیا مهمترین مساله، ایران است یا ایران و عربستان و نوع مناسبات این دو کشور یا مساله سومی وجود دارد؟ اگر نگاهی به گذشته نه چندان دور بیندازید میبینید که در تمام تحلیلها، سفرها و مناسبات، مساله دنیا با خلیج فارس، پرونده هستهای ایران بود؛ لذا در تمام تحولات سیاسی و دیپلماتیک تمرکز روی مساله ایران بود و هر سفری که به منطقه انجام میشد و در هر گردهمایی که در منطقه صورت میگرفت تمرکز روی مساله ایران بود.»
مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه با تاکید بر اینکه به تدریج با آغاز مذاکرات هستهای از حدود دو سال قبل و ظهور نشانههایی دال بر اینکه این پرونده از طریق گفتوگو قابل حل است شاهد هستیم که در محافل سیاسی، به گونه دیگری به مساله خلیج فارس نگاه میشود، عنوان کرد: «از حدود یک سال قبل مساله دنیا با خلیج فارس، نوع مناسبات ایران با خلیج فارس شده است. اگر به ادبیات مقامهای سیاسی منطقه و دنیا هم نگاه کنید میبینید که همه میگویند باید رابطه ایران و عربستان سعودی متحول شود تا جریانها و فرایندها به سمت آرامش و کاهش تنش پیش برود.»
وی ادامه داد: «به تدریج به سمتی میرویم که دیگر نه مساله و مشکل دنیا با خاورمیانه، ایران است و نه نوع مناسبات ایران و عربستان. در چنین فضایی آیا درست است بگوییم در آینده مساله دنیا با خلیج فارس، عربستان سعودی است؟ اگر به ادبیاتی که در دنیا در مورد منطقه تولید میشود، نگاهی گذرا بیندازید میبینید که عربستان سعودی در محور این ادبیات است.»
این دیپلمات کشورمان با بیان اینکه سیل بیسابقه انتقادات و حملات به عربستان سعودی در حال افزایش است، تصریح کرد:«از زمان آغاز شراکت استراتژیک عربستان سعودی و آمریکا که در فوریه ١٩٤٥ با دیدار سمبلیک ملک عبدالعزیز و روزولت روی عرشه کشتی در دریای سرخ انجام شد تاکنون ما شاهد چنین فضای تبلیغاتی نسبت به عربستان در غرب نبودیم. این فضای انتقادی در اروپا به شکل گستردهای در حال افزایش است.»
فرازمند با بیان اینکه فقط در رسانهها شاهد این فضا نیستیم بلکه بر لسان بسیاری از شخصیتهای رسمی و دولتمردان، انتقادها از عربستان در حال افزایش است، افزود: «از عربستان سعودی در رسانهها به عنوان شیطان منطقه یاد میشود، رجوع بکنید به مقالهای که فرید زکریا چندی پیش نوشته بود. از دولتمردان سعودی به عنوان خطرناکترین مقامهای دنیا یاد میشود، رجوع کنید به مقالاتی که ایندیپندنت در ماههای گذشته منتشر کرده است.»
عربستان از ماجرای ٢٨ صفحه گزارش ١١سپتامبر آسیب دید
وی ادامه داد: «برای درک بیشتر کلام نگاهی بیندازید به فضایی که سفر باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در آن شکل گرفت. ظاهر قصه این است که اوباما در ادامه اجلاس کمپ دیوید، اینبار دومین دیدار خود را با سران شورای همکاری خلیج فارس در ریاض برگزار میکند. یک بیانیه مطبوعاتی صادر میشود که حاکی از نقطهنظرات مشترک دو طرف است. وقتی شما دقت میکنید و بینالسطور این بیانیه را بررسی میکنید بیش از آنکه بر نقاط اشتراک تاکید شده باشد بر نقاط افتراق تاکید شده است.»
مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه با بیان اینکه بیجهت نیست که در حول و حوش سفر اوباما و در اثنای آن و بعد از آن، فضای رسانهای دو طرف ملتهب است، تصریح کرد: «در رسانههای منطقه به هیچوجه شاهد خوشامدگویی به اوباما نبودیم و حتی انتقادها در اوج خود است. در طرف مقابل نیز سفر اوباما در رسانههای غربی به بیفایدهترین و آخرین سفر وی تعبیر میشود. در حالی که اوباما برای دیدار از ریاض مهیا میشود بحثی که در غرب و به خصوص امریکا داغ بود بحث ٢٨ صفحه از گزارش مربوط به حادثه ١١ سپتامبر ٢٠٠١ بود.»
فرازمند با بیان اینکه این روزها در کنگره آمریکا در خصوص لایحهای بحث میشود و احتمالا به رای گذاشته خواهد شد که مربوط به این گزارش است، اظهار داشت: «عنوان این لایحه «رفع مصونیت دولتها در موارد مربوط به تروریست» است. اوباما تاکید کرده است که این لایحه را وتو خواهد کرد. از سوی دیگر شاهد هستیم که عربستان سعودی تهدید میکند اگر این لایحه تصویب شود، صدها میلیارد دلار از داراییهای خود را از آمریکا خارج میکند. باز شاهد واکنش رسمی کاخ سفید هستیم دال بر این هشدار به عربستان سعودی که با بازارهای مالی بازی نکند.»
وی افزود: «به اعتقاد من چندان مهم نیست که این گزارش منتشر بشود یا خیر. آسیبی که عربستان سعودی از این بحث دیده و خواهد دید کمتر از زمانی نیست که این گزارش منتشر شود. به هر حال مشخص شده است که در این ٢٨ صفحه گزارش محرمانه پای مقامهای رسمی عربستان سعودی درگیر است. گمانهزنیها در این خصوص که نام چه کسی در این گزارش آمده، بسیار وسیع است.»
اوباما، مهربانترین رئیسجمهور آمریکا با عربستان بود
این دیپلمات کشورمان با بیان اینکه جالب اینجاست که در کنگره آمریکا هم نمایندگان جمهوریخواه و هم دموکراتها از تصویب چنین لایحهای حمایت میکنند، ادامه داد: «این بدان معنا است که عربستان سعودی با مشکل بسیار بزرگی در آینده روبهرو خواهد بود و باید پاسخگو باشد. باز هم جالب اینجاست که بعید به نظر میرسد انتخابات آمریکا و انتخاب یک رئیسجمهوری جمهوریخواه یا دموکرات بتواند مشکل عربستان سعودی را حل کند.»
فرازمند با اشاره به اینکه شاید مهربانترین رئیسجمهوری آمریکا با عربستان، باراک اوباما بود، تصریح کرد: «اگر نگاهی بیندازید به دو تا سه دهه گذشته میبینید که روسای جمهوری سابق تا این اندازه با عربستان سعودی مهربان نبودند. سفرهایی که انجام میشد سفرهای بسیار سریع بود و سعی میکردند کمترین توقف را در عربستان سعودی داشته باشند. آخرین سفری که جورج بوش به عربستان داشت به اندازهای کوتاه بود که تفسیر شد به اینکه رییسجمهور امریکا فقط برای سوختگیری در عربستان نشسته است.»
تزلزل در اتحاد سنتی آمریکا با عربستان
وی در ادامه با بیان اینکه سوال دیگر این است که مشکلات عربستان که باعث ایجاد چنین وضعیتی میان عربستان و متحد این کشور شد، چیست؟ گفت: «عربستان سعودی در برزخ استراتژیک گرفتار شده است. در حالی که اتحاد سنتی خود با قدرتهای بزرگ را در حال سست شدن میبیند شاهد برآمدن یک قدرت رقیب در منطقه است.»
این دیپلمات کشورمان خاطرنشان کرد: «در این فضا برجام شکل میگیرد و مشکل اصلی دنیا با رقیب عربستان سعودی حل میشود. در دوره ریاستجمهوری اوباما در استراتژی وی نوعی بیتوجهی به عربستان سعودی دیده میشود. استراتژی گردش به سمت چپ، نوعی بیتوجهی به عربستان سعودی است.»
فرازمند افزود: «تمرکز آمریکا بر استخراج نفت صخرهای نوعی رفتن به سمت بینیازی از نفت عربستان سعودی است. اگر آمریکا به نفت عربستان نیاز نداشته باشد، معادله نفت در برابر امنیت، متزلزل خواهد شد. شراکت استراتژیک که از سال ١٩٤٥ میان دو کشور حاکم بوده هیچ نقش پررنگی در منازعات منطقهای ندارد. عربستان سعودی احساس میکند در بحرانهای منطقهای، آمریکا به عنوان یک متحد استراتژیک رفتار نمیکند. در پرونده عراق، عربستان سعودی از آمریکا انتقاد دارد. در تحولات مربوط به سال ٢٠١١ و خیزشهای جهان عرب، عربستان سعودی منتقد آمریکا است. در بحث سوریه، استراتژی امریکا منطبق با استراتژی عربستان سعودی نیست. در یمن، توقع عربستان سعودی از امریکا برآورده نشده است.»
عربستان در برابر ایران رفتار تدافعی دارد
وی با بیان اینکه سوال دیگری که میتوان اینجا مطرح کرد این است که آیا رفتار رادیکال عربستان سعودی در برابر ایران، یک رفتار تهاجمی است یا یک رفتار تدافعی؟ اظهار داشت: «رفتار تهاجمی را در چارچوب رئالیسم تهاجمی باید بررسی کرد. منظور از رئالیسم تهاجمی این است که قدرت، فرصت را مغتنم میشمارد تا هژمونی خود را حاکم کند. بر این اساس از تزلزل و بیثباتی در اطراف خود استفاده میکند تا خود را ارتقا دهد. این نظریه مبتنی بر فرصت است. نظریه دیگر رئالیسم تدافعی است. از منظر این نظریه رفتار رادیکال حاصل نگرانیها است. یک قدرت یا یک کشور دچار چالشهای فراوانی است و احساس شک و تردید نسبت به رقبای خود دارد و برای جبران چالشها به رفتار رادیکال روی میآورد.»
مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه گفت: «به نظر میرسد با مجموع مشکلاتی که عربستان در داخل با آن مواجه است، مشکلاتی که در اطراف خود دارد و مشکلاتی که با متحدان سنتی خود دارد، این کشور روی به رفتار رادیکال بر مبنای رئالیسم تدافعی آورده است.»
عربستان عامدانه سیاست تنش با ایران را پیش میبرد
فرازمند با اشاره به اینکه عربستان سعودی به دنبال جبران نقایص خود است و میخواهد شرایطی فراهم کند که دوباره امریکا به عنوان شریک استراتژیک این کشور در تمام تحولات منطقه پشت عربستان سعودی قرار بگیرد، ادامه داد: «برای این کار، تمرکز بر ایران را هدف قرار داده است و به صورت عامدانه سیاست بالا بردن تنش با ایران را اتحاذ کرده است. یکی از دلایلی که راهکارهای دوجانبه یا ابتکارهای طرفهای ثالث به نتیجه نمیرسد همین است که سیاست فعلی عربستان سعودی ربطی به رفتار ما ندارد و ارتباط مستقیم با تصمیم ریاض برای رفع نواقص استراتژیک خود دارد.»
وی تصریح کرد: «عربستان احساس میکند که مخزن نفتی بودن به تنهایی برای رفع نواقص استراتژیک این کشور کافی نیست. جهان به سمتی میرود که تنوع منابع تولید انرژی است و مانند گذشته به نفت عربستان، نیاز نخواهد داشت. عربستان باید چیز دیگری تولید و باید ادبیات دیگری در دیالوگ خود با غرب دنبال کند.»
این دیپلمات کشورمان افزود: «حاصل بررسی رفتار عربستان سعودی در یک تا دو سال گذشته و رویکردهای این کشور در خصوص ایجاد جنگ و ایجاد ائتلافهای عربی، تظاهر به اینکه دیگر به امریکا متکی نیستم و به تنهایی کار را پیش میبرم، آغاز جنگ یمن به تنهایی، در پیش گرفتن سیاست مستقل در سوریه همه و همه نشان میدهد که عربستان به دنیا پیام میدهد که من مهم هستم.»
فرازمند با تاکید بر اینکه عربستان میخواهد به دنیا بگوید: من قدرت منطقهای هستم که میتوانم چند کشور عربی را پشت خود جمع کنم. قدرتی هستم که میتوانم بیش از ٥٠ کشور اسلامی را وارد ائتلاف خود کنم، عنوان کرد: «پیام بیانیههای اتحادیه عرب و کنفرانس اسلامی که به دلیل ساختار غیردموکراتیک این دو نهاد، در اختیار عربستان سعودی است این است که من فضای مانور دارم و باید به من توجه کنید و البته که این بیانیهها هیچ ضمانت اجرایی ندارند.»
امنیت مستقل ایران، نقطه قوت آن است
وی ادامه داد: «در خصوص وضعیت تنهایی استراتژیک ایران که برخی مطرح میکنند باید بگویم که یکی از نقاط قوت ایران این است که امنیت آن مستقل است. میتوانید اسم این مساله را تنهایی استراتژیک بگذارید یا امنیت مستقل. در میان کشورهای بزرگ منطقهای و قابل اعتنا، ایران تنها کشور و قدرتی است که امنیت آن مستقل است. اگر قدرتهای منطقهای مانند ترکیه، مصر و عربستان را در نظر بگیرید میبینید که امنیت همه آنها وابسته است. این مساله در خصوص ترکیه هم مصداق دارد که شاید به لحاظ پتانسیلها، توانایی بازیگری مستقل را داشته باشد اما عضو ناتو است و به قدرتهای بیرونی متکی است.»
مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه با بیان اینکه تجربهها نشان داده است که پاشنه آشیل کشورها و آنجا که کشورها فرو ریختهاند وابستگی امنیتی بوده است، اظهار داشت: «اگر ارتش مصر وابسته به آمریکا نبود معلوم نبود که رژیم مبارک سقوط میکرد یا خیر. همه به یاد دارند زمانی که مبارک استعفای خود را نوشت این ارتش و فرمانده ارتش بودند که نقش اصلی را ایفا کردند و مشخص هم است که ارتش مصر به چه جایی وابستگی دارد.»
فرازمند افزود: «آنچه باعث دردسر عربستان سعودی شده است همین وابستگی امنیتی است. همه تلاشهای عربستان سعودی از این ائتلافسازیها این است که دوباره شراکت استراتژیک با غرب را رقم بزند. مشخص است که عربستان با این پیمانهای منطقهای و عربی نمیتواند جلوی قدرتی مانند ایران ایستادگی کند. جنگ یمن تجربه خوبی از قدرت رهبری و ائتلافسازی عربستان سعودی بود. در این جنگ اعلام شد که ١٠ کشور در ائتلاف جنگ علیه یمن شرکت خواهند کرد اما غیر از امارات کسی در کنار عربستان قرار نگرفت و اماراتیها بعد از چندی از این جنگ کاملا سرخورده شدند. من این وضعیت استقلال امنیت را یکی از ابزارهای قدرت ایران میدانم.»
پیوست منطقهای پس از برجام شکل نگرفت
وی با اشاره به اینکه در جریان رایزنیهای ایران و ١+٥ مشخص بود که این مذاکرات هستهای یک پیوست منطقهای نیاز دارد، تصریح کرد:«عکس العمل رقبای ما نسبت به پیشبرد مذاکرات بسیار هشداردهنده بود. عربستان هرآنچه از دستش برمیآمد انجام داد تا این توافق انجام نگیرد چرا که احساس میکرد پس از توافق و آزاد شدن پتانسیلهای ایران، این کشور به یک قدرت بدل خواهد شد.»
این دیپلمات کشورمان ادامه داد: «برخی از تحلیلگران در آمریکا این هشدار را به دولت اوباما میدادند که از جمله آنها میتوان به توماس فریدمن اشاره کرد. وی در مقالهای اشاره کرده بود که بدون پیوست منطقهای، مذاکرات هستهای منجر به ایجاد ثبات در منطقه نخواهد شد. ایران از طرف خود هرآنچه در توان داشت به کار برد تا اطمینان دهد که این توافق هستهای علیه کشورهای منطقهای نخواهد بود. ما پیش و پس از توافق هستهای هیچ رفتار تهاجمی در قبال کشورهای منطقه نداشیم. اتفاقا پیامهای مسالمتجویانه و صلحجویانه ایران در اثنای مذاکرات هستهای و پس از آن افزایش پیدا کرد. اما طرف مقابل خود را در تنگنایی میدید که تنش را انتخاب کرد. اینکه نتیجه خواهد گرفت یا نه بحث دیگری است.»
رفتارهای رادیکال عربستان قبل از مرگ عبدالله آغاز شده بود
فرازمند گفت: «در پاسخ به برخی ادعاها در این خصوص که بحران جانشینی تا چه اندازه در شکلگیری سیاستهای فعلی عربستان نقش داشته است باید به دو نکته اشاره کرد. یک نظر این است که تیم جدید سیاسی پس از مرگ عبدالله علت رفتارهای عصبی این کشور هستند. نظر دیگر این است که از سالهای پایانی ملک عبدالله رفتارهای رادیکالی عربستان سعودی به خصوص پس از سال ٢٠١١ آغاز شده بود. کاری که محمد بن سلمان انجام میدهد پیش از این توسط بندر بن سلطان شروع شده بود. رویکردی که عربستان نسبت به خیزشهای عربی به کار گرفت یک رویکرد تهاجمی و فعال و رادیکال بود.»
وی با بیان اینکه راهاندازی گروههای تکفیری و تروریستی قبل از تیم جدید آغاز شده بود و الزامات استراتژیک عربستان باعث شد که این تیم قدرت بگیرد، تصریح کرد:«این بدان معناست که به جای آنکه این تیم علت باشد، برعکس بود و معلول نیازهای عربستان سعودی بود. البته در کنار خود شرایطی را در عربستان سعودی به وجود آورده است که این شرایط حتما در آینده عربستان تاثیر خواهد داشت.»
محمد بن سلمان به دنبال پادشاهی است
مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه با بیان اینکه عربستان سعودی برای نخستینبار در تاریخ سیاسی خود، در یک وضعیت ویژه در بحث جانشینی قدرت قرار گرفته است، ادامه داد: «همیشه مشخص بود که جانشین بعدی کیست. شاید اواخر دوره ملک عبدالله که بحثهای دوره جانشینی صورت گرفت، وضعیتی بود که تا حدودی شبیه به وضعیت فعلی است اما در همان زمان هم مشخص بود که پادشاه بعدی چه کسی خواهد بود. رفتار محمد بن سلمان به گونهای است که انتظار دارد دنیا او را به عنوان پادشاه آینده به رسمیت بشناسند. اگر در دوره ملک سلمان انتقال صورت نگیرد ولیعهد حذف نشود و محمد بن سلمان به پادشاهی نرسد معلوم نیست زمانی که رقیب او یعنی محمد بن نایف به پادشاهی برسد، همین اختیارات و همین صلاحیتها را داشته باشد یا خیر.»
فرازمند افزود: «حذف ولیعهد هم در عربستان سعودی به عرف بدل شده است و اتفاقا این عرف را همین تیم بنا کرد. سلمان یکی از کارهایی که به محض رسیدن به قدرت انجام داد، حذف ولیعهد بود. مقرن بن عبدالعزیز، ولیعهد عربستان بود و سلمان مقرن را خواسته و به او گفت که باید فضا را برای جوانترها بازگذاشت و او هم پذیرفت و استعفا داد. بدینترتیب پست جانشین ولیعهدی برای پسر سلمان خالی شد. روانشناسی شخصیت محمد بن سلمان در بحثهای داخلی عربستان سعودی بسیار مهم است. محمد بن سلمان، حاضر است هرکاری انجام دهد تا به عنوان پادشاه به رسمیت شناخته شود.»
محمد بن سلمان خود را مصلح اقتصادی میداند
وی با بیان اینکه در طول یک سال گذشته کاری که وی کرده این است که خود را به عنوان فرمانده نظامی و فرمانده جریان رادیکال عربی جا انداخته است، اظهار داشت: «او جنگی را آغاز کرد که در تاریخ عربستان سابقه نداشته است. سابقه نداشته است که ریاض در این حد وسیع علیه یک کشور همسایه و فقیر وارد جنگ شود. عربستان به بهانه جنگ تلاش کرد ائتلاف عربی تشکیل دهد و در تبلیغات خود هم تاکید داشت که من در یمن با ایران میجنگم. در روزها و هفتههای اخیر شاهد نوع دیگری از بازاریابی جدید سلمان برای خودش هستیم.»
این دیپلمات کشورمان گفت: «محمد بن سلمان پس از آنکه از تاکتیک گذشته خود نتیجه نگرفت نوع دیگری از رفتار را انتخاب کرده است. در چند سندی که اخیرا منتشر شده میبینیم که سلمان در حال تصویرسازی از خود به عنوان یک مصلح اقتصادی است.»
فرازمند با اشاره به مصاحبه سلمان با بلومبرگ تصریح کرد: «در هشت ساعت مصاحبه سلمان با بلومبرگ به هیچوجه در خصوص مسائل سیاسی صحبتی نمیشود و در مصاحبه بعدی که با العربیه هم انجام میشود همین سبک و سیاق تکرار میشود. سندی که به عنوان سند تحول اقتصادی و چشمانداز ٢٠٣٠ منتشر کردهاند نشان میدهد که محمد بن سلمان نوع دیگری از بازاریابی را برای خود آغاز کرده است. آیا محمد بن سلمان موفق خواهد شد؟»
وی ادامه داد: «واقعیت این است که اهداف اقتصادی یا اصلاحات اقتصادی که مدنظر محمد بن سلمان است بسیار بلند پروازانه تر از اهداف سیاسی است که در هفتههای اخیر به دنبال آن بود. عربستان سعودی ظرفیت اینکه یکباره سوبسیدها برداشته شود و شرکتهای بزرگی مانند آرامکو به حراج گذاشته شود را ندارد. ارزش آرامکو دو هزار میلیارد دلار است. عربستان سعودی کشوری نبود که دچار مشکلاتی مانند کسری بودجه شود. آیا محمدبن سلمان موفق خواهد شد که از طریق این طرح بلند پروازانه مشکلات عربستان را حل کند؟ بسیاری از تحلیلگران داخلی نسبت به موفقیت کارهای محمدبن سلمان عربستان سعودی ابراز تردید میکنند. محمد بن سلمان بسیار عجولانه رفتار میکند.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «بهطور مثال یکی از محورهای سیاستهای سلمان حذف سوبسیدهاست. زمانی که قرار باشد اقتصاد ملی با اقتصاد جهانی پیوند بخورد باید سوبسیدها برداشته شود. مردم سعودی به سوبسیدها عادت کردهاند و در یک مورد که دستور داده شد سوبسیدهای آب و برق برداشته شود مردم با فاکتورهای آب و برقی روبه رو شدند که چندین برابر افزایش پیدا کرده بود و ابراز نگرانی و نارضایتی آغاز شد. تصمیمی که محمد بن سلمان گرفت این بود که وزیر آب و برق را برکنار کند در حالی که علت این فاکتورها دستورهای محمدبن سلمان بود. بر این اساس تردید بسیار زیاد وجود دارد که محمد بن سلمان در کوتاهمدت بتواند نتیجه بگیرد و در بلندمدت هم معلوم نیست که در عربستان سعودی چه رخ خواهد داد.»
انتهای پیام/